بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، حجت دارابی، باستانشناس، در نشست «گزارشبههمکار» که بههمت پژوهشگاه باستانشناسی برگزار شد، به ارائه گزارشی از کاوش در محوطه آسیاب، ردیابی تغییرات فرهنگی و محیطی فراپارینه سنگی و نوسنگی در دره سیمره، زاگرس مرکزی (کرمانشاه) پرداخت.
او نوسنگی شدن را تغییرات تدریجی و طولانیمدت در الگوها و جنبههای مختلف معیشتی، اجتماعی و مذهبی بشر را دوره گذار از فراپارینهسنگی به نوسنگی (نوسنگی انتقالی) تعریف کرد و گفت: «در کل خاور نزدیک بین 1000 تا 1500 سال این دوره طول کشیده است.»
این باستانشناس، با اشاره به دیدگاههای مختلفی که تاکنون در این زمینه ارائه شده، گفت: «با توجه به اینکه هر منطقه ویژگیهای خاص خود را دارد، باید بهصورت مجزا در قالب شاخصهای فرهنگی و بستر زیستمحیطی مورد بررسی قرار گیرد.»
او در ادامه ضمن توضیح درباره مطالعات و بررسیهایی که در زاگرس مرکزی انجام شده است گفت: «تمرکز مطالعات ما از دوره نوسنگی در غرب ایران و زاگرس مرکزی بیشتر مربوط به دوران قبل از انقلاب است.»
دارابی افزود: «بعد از انقلاب و با شروع جنگ، این منطقه تقریباً خط مقدم جبهه بود و پژوهشها متوقف شد و باستانشناسها بیشتر به منطقه لوانت رفتند و نزدیک به 500 محوطه مورد کاوشهای گسترده قرار گرفت که البته در سالهای اخیر در منطقه آناتولی و ترکیه کاوشهای گسترده نجاتبخشی در دوره نوسنگی انجام میشود.»
او افزود: «تغییر مطالعاتی بهسمت لوانت باعث شد امروزه ما اطلاعاتی بسیار کم در مورد دوران نوسنگی در خاور نزدیک و ایران داشته باشیم.»
این باستانشناس با اشاره به مطالعات ژنتیکی بر روی بقایای جانوری، بر لزوم توجه به مبحث دیرین اقلیم تأکید کرد و گفت: «نحوه ورود انسان به دوره نوسنگی و تغییر ساختار معیشت انسان نیاز به بررسیهای بیشتری دارد.»
او با اشاره به وجود اطلاعات بسیار ناقص در مورد دوره فراپارینهسنگی گفت: «یکی از سؤالات کلیدی در این زمینه تداوم استقرارهاست که باید به آن پاسخ داده شود.»
شاخصههای دوره انتقالی نوسنگی
دارابی مدیریت منابع، تغییر در ماهیت استقرار را از شاخصههای دوره انتقالی نوسنگی دانست و گفت: «تمرکز باستانشناسی این دوره بیشتر روی مطالعه صنایع سنگی بوده است و متأسفانه از ساختار معیشتی در این دوره اطلاعات بسیار کمی در دست است و ارتباط شکلگیری استقرار و تداوم و پایان آن با تغییر و تحولات زیستمحیطی و اقلیمی برای ما مشخص نیست.»
او با اشاره به تمرکز این پروژه در دو منطقه، شرق کرمانشاه و شمال ایلام گفت: «این پروژه در پنج فاز اهدافی چون درک بهتر از نقش زاگرس مرکزی در فرایند نوسنگی شدن، بازسازی زمین سیما و دیرین اقلیم زاگرس مرکزی و ارزیابی ارتباط مسائل اقلیمی با نوسنگی شدن منطقه، تکمیل گاهنگاری منطقه و همچنین مطالعه الگوی استقرار، ماهیت معیشت و روابط درون و برون منطقهای جوامع در بازه زمانی مورد نظر را دنبال میکند.»
کاوش در تپه آسیاب
این باستانشناس افزود: «فاز نخست پروژه، کاوش در تپه آسیاب بود، البته در سال 1960 کاوشهای گستردهای در این منطقه انجام شده است اما متأسفانه جز چند سطر در یکی دو خبرنامه، از نتایج این کاوشها اطلاعاتی در دست نیست.»
او افزود: «نزدیک 30متر مربع خیلی سریع و در حدود دو هفته کاوش شد که البته در آن زمان هنوز نمیدانستند چطور باید بقایای گیاهی را استخراج کنند و در گاهنگاری استخراج محوطه ابهامات زیادی وجود دارد.»
دارابی گفت: «با توجه به کاستیها و ابهامات موجود در کاوشهای گذشته، ما تصمیم گرفتیم در فاز نخست پروژه؛ کاوش را در تپه آسیاب انجام داد و اطلاعات موجود را براساس روشهای جدید مورد بازنگری قرار دهیم.»
او با اشاره به از بین رفتن لایههای بالای تپه آسیاب در اثر شخم زدن گفت: «هیچ اثری از ترانشههای کاوشهای گذشته در سطح وجود نداشت بنابراین با تکیه بر اطلاعات موجود ترانشهها را ایجاد کردیم.»
دو تدفین متفاوت در تپه آسیاب
این باستانشناس در ادامه به مقایسه تصویر سه بعدی ترانشه کاوش جدید با ترانشه قبلی که توسط بریدوود (باستانشناس آمریکایی )ایجاد شده بود، پرداخت وگفت: «بریدوود آثار دو تدفین (جنینی و درازکش) را در تپه آسیاب به دست آورده بود که متأسفانه اطلاعاتی در مورد این تدفینها در دست نیست.»
او با اشاره به تصویرسازی سه بعدی گفت: «بعد از تمیز کردن متوجه وجود چالههایی شدیم که هرگز توسط بریدوود مورد مطالعه قرار نگرفته بود.»
دارابی با اشاره به وجود چالهای پر از استخوانهای گراز گفت: «این استخوانها به صورت هدفمند کنار هم قرار داشتند که نشان میداد این چالهها کاوش نشدهاند و به طور کلی کاوش بسیار سریع و با دقت کم در زمان بریدوود انجام شده بود.»
به گفته او، حدود 90 درصد تپه آسیاب به هم ریخته است و آثار چالههای حیوانی در این محوطه به وفور وجود دارد که توسط سمور و سایر حیوانات ایجاد شده است.
این باستانشناس از وجود نخستین نمونه سازه مدور از دوره نوسنگی در ایران در این محوطه خبر داد.
کاربری آیینی تپه آسیاب
به گفته دارابی، با توجه به شواهد به نظر میآید، اینجا کاربری آیینی داشته است و به نظر میرسد در نیمه دوم هزاره چهارم کل تپه آسیاب به عنوان یک گورستان استفاده شده است.
او افزود: «براساس کاوشها و اطلاعات موجود به نظر میرسد تپه آسیاب در دوره نوسنگی، دو دوره دارد، یکی فاز قدیمیتر است که سازه ایجاد میشود و دور بعد سازه پر میشود و کاربری آیینی خود را از دست میدهد و در کنارش یک سری استقرارهای مقطعی و فصلی شکل میگیرد که جز تعدادی چالههای کوچک، هیچ آثاری از آنها در سطح در دسترس نیست.»
به گفته این باستانشناس چند نمونه پیکرکهای انسانی و حیوانی، ادوات سنگی و بیش از 6 هزار قطعه صنایع سنگی در این محوطه به دست آمده است.
او با اشاره به اهمیت تپه آسیاب در دوره گذار از فراپارینه سنگی به نوسنگی گفت: «ثبت بقایای جانوری در نرمافزاری مخصوص انجام شده و مطالعات انجام میشود.»
دارابی با اشاره به نبود نمونههای مقایسهای کافی برای مطالعات گیاه باستانشناسی و جانور باستانشناسی گفت: «بههمین دلیل متأسفانه باید برای انجام مطالعات این نمونهها را به خارج از کشور بفرستیم.»
او افزود: «براساس مطالعات اولیه بقایای پسته وحشی، بید، پوشش رودخانهای و بقایای غلات در محوطه بهدست آمده است که بعد از مطالعات مشخص خواهد شد آیا این گیاهان اهلی هستند یا در شرف اهلی شدن قرار دارند.»
کاوش در گنجدره
این باستانشناس در توضیح فاز دوم پروژه نیز گفت: «در این فاز به گنجدره خواهیم پرداخت چون این محوطه در باستانشناسی نوسنگی بسیار مهم است و تلاش میکنیم علاوه بر کاوش در گنجدره، به بررسی هدفمند و انتخابی در دره قره سو بپردازیم.»
او به کاوشهای فلیپ اسمیت (باستانشناس کانادایی) در قسمت مرکزی گنجدره اشاره کرد و گفت: «محل این کاوشها متأسفانه به مرور زمان تخریب شده است.»
دارابی با اشاره به تاریخگذاریهای متعدد برای گنجدره گفت: «با توجه وجود ابهامات موجود در زمینه تاریخنگاری این محوطه باید بار دیگر با نمونههای مناسب گاهنگاری دقیقی انجام شود.»
او بازنگری به گاهنگاری تاریخ استقرار، شروع یکجا نشینی، کاشت و اهلی سازی گیاهان، پرورش و اهلیسازی بز و ظهور سفال را از اهداف این کاوش اعلام کرد.
انتهای پیام/